پنج شنبه 89 فروردین 26 , ساعت 11:38 عصر
دلتنگم . . . بسیار دلتنگم . . .
دلتنگ چه ام ، دلتنگ که ام ؟
آیا میدانی ؟
دلتنگ لحظه های بودنم
دلتنگ لحظه های رفتنم
من خسته ام از ماندن . . .
از نگریستن و آهسته آهسته اشک ریختن . . .
خسته ام از حسرت ها ،خسته از دردها
از آه های جگر سوز
بیا و مرا شاد ساز
بیا و دلتنگی هایم را از من بگیر
این دل ، دلتنگ توست !
دلتنگ چه ام ، دلتنگ که ام ؟
آیا میدانی ؟
دلتنگ لحظه های بودنم
دلتنگ لحظه های رفتنم
من خسته ام از ماندن . . .
از نگریستن و آهسته آهسته اشک ریختن . . .
خسته ام از حسرت ها ،خسته از دردها
از آه های جگر سوز
بیا و مرا شاد ساز
بیا و دلتنگی هایم را از من بگیر
این دل ، دلتنگ توست !
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]